وبلاگ تنهایی جی اف اس | ||
|
هشدار + خواهش
از عزیزانی که برام نظر می زارن متشکرم ولی یه درخواست ویا خواهش دارم نظر بی خود (ببخشید) که: بیا تبادل لینک داشته باشیم ویا می خواهی آمار بازدید کنندگانت زیاد شه و از این قبیل نظرا نزارید لطفا چون نمی خوام آمار وبلاگم زیاد شه، چون اونی که باید بخونه می خونه، چون قرار نیست همه بخونند ودر آخر واسه دل خودمه اصلا کسی از شما خواسته که هی نظر بی خودی واسه آدم میزارید(واسه کسایی که بی خودی فقط چششون به آمار سایتشونه گفتم از بقیه دوستام هم معذرت می خوام با این لحن نوشتم) با تشکر جی اف اس آیا به نظر خودتان جزو افراد شاد هستید یا فکر میکنید که مسئولیتهای سنگین زندگی اجازه شادبودن را به شما نمیدهد؟ بهتر است که به جای فکرکردن به جواب این سوال آزمون زیر را انجام بدهید تا متوجه بشوید که سطح شادیتان چقدر است... شما میتوانید برای هر سوال، 6 نوع پاسخ متفاوت داشته باشید و در نهایت با جمعکردن امتیازهایی که کسب كردهاید جواب آزمون را در مورد خودتان تفسیر کنید: ادامه مطلب سلام اين مساله رو انيشتن تو قرن نوزده مطرح کرده و گفته 98 درصد مردم دنيا قادر به حل آن نيستند. ممکنه ظاهر مساله خسته کننده باشه ولي در باطن نيست. سعي کنين حتما حلش کنين ببينين چقدراستنتاجتون قويه، حداقل بفهمين جزو چنددرصدين.
ادامه مطلب
پشت سر هر آنچه که دوستش مي داري، و تو براي اينکه معشوقت را از دست ندهي بهتر است بالاتر را نگاه کنی، زیرا ممکن است چشمت به خدا بیفتد و او آنقدر بزرگ است که هر چیز پیش او کوچک جلوه می کن. اگر عشقت ساده است و کوچک و معمولی، اگر عشقت گذراست و تفننی و تفریحی، خدا چنان کاری به کارت ندارد. اجازه می دهد ادامه مطلب
تيزهوشي يک مادر شوهر زرنگ!
خانم حميدي براي ديدن پسرش مسعود ، به محل تحصيل او يعني لندن آمده بود. او در آنجا متوجه شد كه پسرش با يك هم اتاقي دختر بنام Vikki زندگي ميكند. كاري از دست خانم حميدي بر نمي آمد و از طرفي هم اتاقي مسعود هم خيلي خوشگل بود. او به رابطه ميان آن دو ظنين شده بود و اين موضوع باعث كنجكاوي بيشتر او مي شد. مسعود كه فكر مادرش را خوانده بود گفت : " من ميدانم كه شما چه فكري مي كنيد ، اما من به شما اطمينان مي دهم كه من و Vikki فقط هم اتاقي هستيم . " حدود يك هفته بعد ، Vikki پيش مسعود آمد و گفت : " از وقتي كه مادرت از اينجا رفته ، قندان نقره اي من گم شده ، تو فكر نمي كني كه او قندان را برداشته باشد ؟ " "خب، من شك دارم ، اما براي اطمينان به او ايميل خواهم زد." او در ايميل خود نوشت : مادر عزيزم، من نمي گم كه شما قندان را از خانه من برداشتيد، و در ضمن نمي گم كه شما آن را برنداشتيد . اما در هر صورت واقعيت اين است كه قندان از وقتي كه شما به تهران برگشتيد گم شده . " با عشق، مسعود روز بعد ، مسعود يك ايميل به اين مضمون از مادرش دريافت نمود : پسر عزيزم، من نمي گم تو با Vikki رابطه داري ! ، و در ضمن نمي گم كه تو باهاش رابطه نداري . اما در هر صورت واقعيت اين است كه اگر او در تختخواب خودش مي خوابيد ، حتما تا الان قندان را پيدا كرده بود. با عشق ، مامان
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |