شکایت
شکایت دارم از کی نمی دونم، از چی نمی دونم
شاید از اونی که باهام بازی کرد
زندگی ام رو نابود کرد
عشق برام حروم کرد
شاید از زندگی خودم
زندگی که هیچ معنی واسم نداشته
زندگی که همیشه از آن عذاب می کشم
شاید از تنهاییم
تنهایی که همیشه باهام بوده و منرو از تنهایی می خواد در بیاره
تنهایی که هیشکی رو نذاشت باهام باشه
شایدم از اونی که دوسش داشتم
کسی که همه کسم بود ولی خودش نبود
اومدنش در حد نبودنش بود
شایدم از خودم
منی که دیوونه کسی شدم کس نبود
احساس نداشت عاشق نبود
کسی که بودنش فقط به حرف بود
کسی که فک می کردم همه کسم بود ولی نبود
عاشقم بود؟ نه نبود
دوسم داشت؟ نه نداشت
دلش واسم تنگ می شد؟ نه نمی شد
آدم بود؟ نه نبود
شکایت دارم از تو
تویی که داری به شعرام می خندی
شکایت دارم از همه همه همه
درکم کنید شکایت دارم از اون
نظرات شما عزیزان:
دوره ، دوره ی تنهایی دلهاست . .