نفرین بر عشق کاذب
دوباره اومدولی باز رفت مثله همیشه نمی دونم چرا؟ ولی رفت گناهم چی بود نمی دونم احتمالا از سادگی دلمه که هر دفعه با اومدنش گذشته رو از یاد می بره از یاد می بره که چجوری اونو شسته یادش میره که خودش و خورد میکرد براش یادش می ره که غرورش رو زیر پاش گذاشت ولی با این حال باز .... اون که ادعای دوست داشتن می کرد رفت اونی که می گفت واست می میرم رفت اونی که می گفت اگه نباشی منم نمی خوام باشم و حرفت فقط بودن با من بود و و و ...........
به خدا دروغ بود دروغ، اینکه می گفتی همیشه باهام می مونی به خدا دروغ بود
اینکه دوست دارم و بی تو می میرم به خدا دروغ بود
چیزی به نام دوست داشتن وجود نداره
حتی دل بستن به کسی هم دیگه معنی نداره
اگه هست پس چرا اینجوریه؟
اگه میاد چرا پس می ره؟
اگه موندگار نیست پس اومدنش چیه؟
به پاک بودن عشق من که ایمان داشت
من که به عشق خودم نسبت به اون قسم می خوردم خیلی ساده بودم و هستم می دونم چون دوباره بهت دل دادم، حرفات رو باور کردم، گریه هات رو باور کردم از سادگیم سوء استفاده کردی، اینبار نمی تونم ببخشمت، این بار نمی خوام ببخشمت مگه چند بار باید این دل بشکنه؟ تو دوسم نداشتی فقط خواستی تلافی در بیاری، من رو بازیچه خودت قرار دادی
تو که عشق وجودم رو سوزوندی
کل احساسم رو از بین بردی
از خدا می خوام خودت تو همین شرایط قرار بگیری، باهات بازی کنند، پست بزنن
نفرفتم ازت به حدی رسیده که می خوام بگم، به خدا از ته دل می گم نفرین بر توباد ای عشق کاذب
نظرات شما عزیزان: