می ترسم خوابم ببره
دیگه کسی رو نبینم
اونی که در انتظارمش رو صداش نزنم
می ترسم خوابم ببره
دیگه اشکی نریزم، دیگه گریه نکنم
به هوای دوس داشتن ناله نکنم
می ترسم خوابم ببره
دیگه عزیزی نداشته باشم
در انتظار کسی نباشم
انتظاری که کشیدم به سرانجام نرسه
بیاد ولی من خواب باشم
می ترسم خوابم ببره
گل های گلدونی که واسش گذاشتم خشک شه
کسی نباشه آبش بده
با هشون حرف بزنه درد دلاشو واسشون بگه
می ترسم خوابم ببره
رویای با تو بودن از بین بره
دستای همدیگه رو گرفتن
پروازمون تو آسمونا
خنده هامون روی ابرا
نگاهمون به همدیگه ساعت ها
گوش کردن به درد دل ها
همه این رویا ها از بین بره
خدایا چرا حالا داره خوابم می بره
پلکام دیگه سنگین شدند
نمی خوام خوابم ببره
خب من که هنوز ندیدمش
من که دلم هنوز در انتظارشه
من که دارم گریه می کنم
سرم رو به در و دیوار میزنم
که دیکه خوابم نبره
می گم شاید اونم خواب باشه
شایدم تو خواب منتظر رفتن منه
نمی دونم اینا بهونه واسه خواب رفتن منه؟
دیگه پلکام باهام نیستند
داره خوابم می بره
وای................
بازم می ترسم خوابم بره...........
جی اف اس JFS
نظرات شما عزیزان: